امروز که از دانشگاه برمی گشتم یه بنده خدایی رو سوار کردم ،راننده تریلی بود بنده خدا ماشینش تو شهر غریب خراب شده بود ،این همه راهو کوبیده بود واسه تعمیر پمپ باد ماشینش آخرشم دست خالی برمی گشت .با هم صحبت کردیم از زندگی و مشکلات و …سر صحبتو باز کردم ،می گفت معتاد بوده ،می گفت تو ترکه ،می گفت خیلی سخته ولی می گفت ۸ ماهه که نرفته سراغش .گفتم واسم سخته باورش ،می گفت نه خدایی نرفتم طرفش
گفتم من یه عادت بدی دارم (حدس زد چیه ،درستم حدس زد) با کلی بدبختی تونستم دو ماه نرم سراغش ،آخرش همون آشو همون کاسه شد …
گفت نه می شه …
می گن یه جو عرضه می خواد ،می گفت یه کامیون جو می خواد !ولی می شه .زنو بچه داشت ،یزدی بود ،مرد بود ،گفتم سرت گرم می شه به خاطر اونام باشه راحتتره کنار گذاشتنش ،می گفت سفید کاره (!) جنس لعنتی کاری می کنه که از همه چی حتی جونت بیشتر دوستش داری .می گفت می کشیدم و بهشت می اومد دستم ،گفتم رو زمین !
می گفت ولی وقتی می پرید می دیدی هیچی نیست ،هیچی !یه سراب که تموم شده .سیگار می کشید ،می گفت نتونستم بذارمش کنار !
خیلی حرفه ،هشت ماه ،دمت گرم آقا غلام .
داش غلام ،لوتی ،آقا ،دمت گرم .آرزومه که تا عمر داری نری طرفش .
خیلی مردی